نقش ما در فردای توسعه یافتگی؛ راهبردی برای توسعه ایران


سعید غلامی نتاج امیری
کنشگر توسعه خواه / عضو کارگاه توسعه ایران موسسه اندیشه و پژوهش طرح هزاره پاسارگاد

کوتاه سخن
پرسش: توسعه از کِی و از کجا آغاز می‌شود؟
پاسخ: از امروز و از همین جا که ایستاده‌ایم.
پرسش: توسعه را چه کسانی بوجود می‌آورند؟
پاسخ: من و شما.
پرسش: راهبرد توسعهای مورد نظر چیست؟
پاسخ:تکثیر و توانمندسازی کنش‌گران توسعه‌خواه راهبرد پیشنهادی ما برای نیل به توسعه ایران است.
پرسش: چگونه در مسیر توسعه ایران گام برداریم؟
پاسخ: فرض کنیم در فردای توسعهیافتگی ایران ایستادهایم، امروز همان کنیم که در آن روز از ما انتظار میرود.
پرسش: آیا میتوان از این راهبرد موفقیت را انتظار داشت؟
پاسخ: رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود، رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود.

تبیین علل توسعه نیافتگی

سخن در باب توسعه ایران بسیار گفته شده و در طی یک صد سال اخیر نظریات متعدی از سوی اندیشمندان و
صاحبنظران پیرامون چرایی توسعهنیافتگی و علل کندیِ رشد و توسعه و بعضا در مورد ریشههای عقبماندگی،
مطرح شده است. عواملی همچون جغرافیا و اقلیم نامساعد، استبداد داخلی و حکام خودکامه، استعمار و استیلای
بیگانگان و عوامل خارجی، خلقیات و عادات رفتاری ما ایرانیان، نفت و نفرین منابع، انحطاط اندیشه و زوال
خردورزی، شیوع باورهای خرافی و …. و با ترکیبی از این عوامل، در باب علل تاریخی دست نیافتن به جایگاهی که شایسته ایران است، اقامه شده است

در این مجال قصد ورود به سطح ارزیابی و آسیبشناسی نظریات توسعه را نداریم، بلکه در تلاش خواهیم بود مبتنی بر یافتههای پیشین، بر وجه مشترک نظریههای توسعه، متمرکز شده و راهبردی را برای نیل به توسعه ایران پیشنهاد نماییم. فارغ از اینکه کدام عامل را در کدام مقطع تاریخی با چه میزان شدت و تاثیرگذاری بر توسعه ایران موثر بدانیم، میتوان اذعان داشت که جملگی این عوامل، بستر و زمینهای را ایجاد کردهاند که استعدادهای بالقوه در کشور به فعلیت نرسند، در شرایطی بهسر میبریم که ساختارهای بههم تنیده و توسعهنیافته، امکان رشد و تغییر به کنشگران را نمیدهند به نحوی که کشور در دور باطل فاعلیت – ساختار ،گرفتار شده و مدام بر فاصله و شکاف میان وضع موجود و وضع مطلوب افزوده شده است. کسی کاری انجام نمیدهد چون شرایط و ساختار
اجازه نمیدهد، ساختارهای نامطلوب را هم نمی توان تصحیح کرد چون کنشگری وجود ندارد که دست به چنین اصلاحی بزند. البته قطعا این تحلیل به معنای نادیده گرفتن همه تلاشهای مثبت صورت گرفته در خلال اجرای برنامههای توسعه در کشور نبوده و چه بسا اوجگیری و ارتقاء سطخ مطالبات و وضع مطلوب انتظاری برای کشور در اذهان عمومی از یکسو و تلاش روزافزون سایر کشورها برای پیشی و سبقت گرفتن از ایران از سوی دیگر را نیز لازم باشد مدنظر قرار داد.

راهبردهای توسعهای پیشین

برخی بر طبل مشروطه و برپایی نظام قانون کوبیدهاند، برخی توسعه از طریق دولت مقتدر و دیکتاتور مصلح را پیشنهاد دادهاند، عدهای دیگرجذب و نفوذ در دولتها و اصلاح از درونِ دولت را برگزیدهاند، عدهای دیگر بر تلاش سیاسی برای کسب قدرت و به دست گرفتن قوه مجریه اصرار ورزیدهاند، برخی نیز در مقاطعی از تاریخ بر تغییر رژیم و نوسازی ساختار حکومت و تغییر قانون اساسی نظر داشتهاند، هموراه عدهای نیز بودهاند که ناامید از ظرفیتهای داخلی، دل در گرو رسیدن امدادهای غیبی، از برون مرزها داشتهاند و بیمدد قدرتهای خارجی، نیل به توسعه را غیرممکن دانسته اند.

وضعیت ما در ایران امروز، حاصل و برایند کنشگریِ بازیگران متعدد و نقش آفرینان مختلف در طول سالها بوده
است. راهبردهای مختلف در طول تاریخ انتخاب شده و راهها پیموده شده است. منابع مصروف و نتایجی حاصل
شده است. حال چنانچه در جایگاه و رتبهای که میخواهیم قرار نداریم، برای گرفتن نتیجه دیگر میبایست تغییری
هم در «فرایند» و هم در «عوامل» ایجاد شود. راههای پیموده شده، اگر ما را به مقصد نرساندهاند، باید مسیری نو
در پیش گیریم، اگر بازیگران پیشین و برایند کنشگری آنان، ما را به توسعه رهنمون نساخته است، پس لاجرم
باید بازیگری نو وارد زمین بازی توسعه ایران شود.
راهبرد پیشنهادی برای نیل به توسعه
نیل به توسعه؛ از طریق افزایش رفاه و رضایت از زندگی توسط آحاد جامعه، معنی میشود از اینرو توسعه؛ از مسیر
و معبر مهیا کردن شرایط (ساختارها) برای سبز شدن دانههای مستعدِ رشد (کنشگران) گذر خواهد نمود. اما
پرسش محوری این است که چگونه میتوان بر معمای فاعلیت – ساختار در ایران، فائق آمد.
پس اگر پرسش این باشد که برای بهرهمندی از مواهب توسعه چه کنیم؟ در پاسخ باید گفت: شکستن دور باطل
معمای فاعلیت – ساختار.
در راهبرد پیشنهادی برای توسعه، نقطه شروعِ تغییر از «فرد» است نه از «جامعه»، عوامل انسانی هر چند در
چارچوب ساختارها و تحت الزام قواعد آن، عمل میکنند اما در تغییر و حتی در ساختن ساختارهای نو میتوانند
نقش موثری داشته باشند. انسان کنشگر توسعه، در نقش عاملیت از تغییر خود شروع میکند و به تدریج روابط،
نهادها و ساختارها را متحول میسازد .


من اگر بنشینم، تو اگر بنشینی، چه کسی برخیزد ؟
من اگر برخیزم، تو اگر برخیزی، همه بر میخیزند

توسعه نیازمند انسان توسعه گراست، بازیگری به نام انسانِ توسعهخواه، توسعهنگر و توسعهگرا باید به زمین بازی توسعه افزوده شود. در راهبرد توسعه پیشنهادی، باید از خودمان شروع کنیم زیرا حداقل به اندازه تلاشمان موثریم. باید به عنوان فرد، آنگونه رفتار کنیم که در فردای توسعه یافتگی، از ما انتظار میرود. از اینرو کنشگر توسعهخواه در (مقام فاعلیت) در فرایند نیل به توسعه در محورهای زیر به ایفای نقش میپردازد
• برای نیل به توسعه، مشارکت و همکاری مینماید.
• تصویر نقطه مطلوب از توسعه را تعدیل و تصحیح میکند.
• مطالبهگری از مسولین و نظارت بر عنلکرد آنها را افزایش دهد.
• بتدریج به سمت اصلاح ساختارها پیش میرود.
فرایند نیل به توسعه از طریق راهبرد پیشنهادی
نیل به توسعه در این راهبرد طی گامهایی به شرح زیر محقق میشود:
•گام نخست: ایجاد احساس تعلق به محیط و افزایش احساس مسولیت
•گام دوم؛ کمک به تغییر صفات رفتاری جامعه و فرهنگسازی برای مردم
•گام سوم ، تلاش برای تغییر تدریجی نهادها، روابط و ساختارها به کمک مردم


شاید این پرسش مطرح شود که کنشگران توسعهخواه با اقداماتی هرچند مثبت ولی در سطح فردی نمیتوانند
تاثیر چندانی بر فرایند توسعه بگذارند، این در حالی است که اساسا هیچگاه شرایط برای انجام اقدامات بزرگ و
سریع و کامل برای نیل به توسعه در کشور مهیا نبوده و چشماندازی هم برای تحقق آن مشاهده نمیشود از اینرو
تنها راه در دسترس، متوسل شدن به همین اقدامات و موفقیتهای کوچک و امیدآفرین برای دستیابی تدریجی و
البته پایدار به اهداف بزرگ و ملی است.
علاوه بر این تجربیات میدانی نیز موید این نکته است که با استفاده از مدل زیر (همدلی، همیاری و همکاری)
میتوان به تدریج از اقدامات فردی کوچک آغاز نمود و با تقویت سرمایه اجتماعی و افزایش اعتماد میان کنشگران
توسعهخواه، یک «همکاری» برای انجام اقدامات توسعهای بزرگتر و ملی را نیز سازمان داد .

تغییر ساختارها نیز فرایندی تدریجی دارد، بدیننحو که در اثر اقدامات فردیِ کنشگران توسعهخواه و افزایش
تدریجی دامنه و وسعت فعالیت آنها و نشر اخبار مربوطه در سطح جامعه و افکار عمومی، به تدریج تابوی متصلب
بودن و غیرقابل تغییر و اصلاح بودن ساختارها، شکسته شده و باوری جدید پدید میآورد که اصلاح و تغییر و
توسعه امری شدنی و محتمل است. فارغ از اینکه وضعیت موجودِ ساختارها چگونه باشد و چه میزان، مساعد یا
نامساعد به حال توسعه باشند، این «تلقی از ساختار» در اذهان کنشگران است که تعیین میکند، چگونه به مصاف
ساختارها بروند و تا چه میزان از آنها متاثر گردند.


چرا این راهبرد قرینِ موفقیت است؟

راهبرد تکثیر و توانمندسازی کنشگران توسعهخواه، راهبردی است که هرچند، هیچگاه بهصورت رسمی به عنوان
راهبرد توسعه، انتخاب نگشته و دیرزمانی هم از مطرح شدن آن نمیگذرد، با این وجود از اقبال خوبی برای کامیابی
برخوردار است. در این راستا دلایل و زمینههای زیر را میتوان مطرح نمود :

این راهبرد، رویکردی ایجابی داشته و نه سلبی و قائل به حذف و کمرنگ شدن نقش هیچیک از عناصر و
بازیگران و متولیان رسمی موثر بر توسعه نیست. در این راهبرد، بازیگری به جمع بازیگران توسعه ایران افزوده
میشود برای یاریرسانی و برداشتن کارهای برزمین مانده در مسیر نیل به توسعه ایران.
♦حرکت در مسیری که این راهبرد بر آن تاکید دارد، تحت هر شرایطی برای ایران مفید است. چه زمانی که
جغرافیا و اقلیم محدودیتهای خود را بر ایران تحمیل میکند و چه زمانی که با ما بر سر مهر است. چه زمانی
که بازیگران خارجی چشم طمع به استقلال و تمامیت ارضی ما دارند و چه زمانی که مقهور اقتدار و قدرت ما
هستند. چه زمانی که دولتهای کارآمد و توسعهگرا بر مسند قدرت هستند و چه زمانی که ممکن است چنین
نبوده باشد. توانمندسازی کنشگران توسعهخواه و جلب مشارکت مردم برای نیل به توسعه، اقدامی همواره
مفید است.
♦در زمانهای که تامین منابع مالی مورد نیاز برای توسعه، چه از محل بودجه عمومی و چه از محل سرمایهگذاری
خارجی، با دشواریهایی مواجه شده است، این راهبرد نه تنها هزینهای بر کشور تحمیل نمیکند بلکه به
آزادسازی انرژیها و منابع موجود در سطح جامعه تکیه دارد.
♦تاکید بر این راهبرد، بمثابه یک راهبرد توسعهای، زمینهساز بسط و تعمیق سرمایه اجتماعی در کشور گشته
و ما را از بسیاری از خطرات در کمین نشسته، مصون نگاه خواهد داشت و شکافهای ایجاد شده میان دولت-
ملت در ادوار گذشته را ترمیم میکند.
♦رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود، رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود. این راهبرد بر عنصر
تدریجی بودن و اقدامهای کوچک آحاد جامعه برای نیل به توسعه اهتمام دارد و امید آن میرود هرآنچه از
رهگذر این راهبرد برای توسعه ایران حاصل شود، پایدار، مانا و بازگشتناپذیر باشد.
♦پیشران توسعه در این راهبرد، فرودستان یا ذرهها هستند و نه فرادستان و توانگران. آنهایی که از مواهب توسعه
بیبهرهاند، آنها که ندارند یا نداری را نیک تجربه کردهاند. فرودستان در تلاش برای دستیابی به مواهب رشد
و توسعه بسیار باانگیزهتر از توانگرانند، با انگیزهتر از کسانی که هماکنون نیز در رفاه و آسایش نسبی زندگی
میکنند. ذرهها کوچکند اما بیشمار، همسو و همجهت شدن آنها تصویر زیبایی از مشارکت و همدلی را
خواهد ساخت. با لشکر مورچگان میتوان به مصاف فیل توسعهنیافتگی رفت و برآن فائق آمد.
♦در عصر ارتباطات و فناوری اطلاعات، حضور در فضای مجازی همه گیر شده، پیر و جوان، خرد و کلان، شهری
و روستایی، مرد و زن و …. همه از آن بهرهمند شدهاند، زمینه برهمافزایی کنشها و پیوند دادن کنشگران
توسعهخواه به یکدیگر تسهیل شده، تشکیل گروه و سازماندهی اقدامات گروهی آسانتر شده، امکان اشتراک-
گذاری سریع تجربیات ایجاد شده و زمینه آگاهیبخشی و امیدبخشی به یکدیگر بیشتر فراهم شده و از اینرو
با افزایش سطح آگاهیهای عمومی میتوان گفت که ایران وارد مرحلهای شده که اطلاق «جامعه آگاه» به آن
شایسته خواهد بود

♦رشد NGOها، انجمنها و تشکلهای مردمی در سراسر کشور، افزایش میزان مشارکت در پویشهای مردمی
و افزایش مشارکت در امور خیرخواهانه امری است که در این ایام شاهد آن هستیم و این امر نویدِ موفقیتهای
بزرگتر در زمینه توسعه را میدهد.
♦افزایش تعاملات مردم با دنیای خارج، چه خارج از شهر و استان خود و چه خارج از مرزهای ایران، چه از
طریق فضای مجازی و چه از طریق مسافرت، سبب گشته تا با متقارن شدن سطح اطلاعات، خواستهها و
مطالبات دقیقتر گشته، امکان مقایسه ایجاد گشته و بسترهای رشد و عوامل بازدارنده آن به خوبی شناسایی
شوند.
♦در گذشتههای دور، ظهور منجیان، مصلحان، قهرمانان با فاصله بسیار زیاد صورت میگرفت. هر مصلحی در
پی درنگی طولانی، با بحرانی شدن شرایط پا به عرصه میگذاشت به تنهایی گام برمیداشت، خسته میشد،
سنگلاخهای مسیر، پرچم از دستانش میستاند و مردم را به سوگش مینشاند. اما اکنون زمانهای شده که
قهرمان نداریم ولی نوآور و کارآفرین و داوطلب و کنشگر جزء فراوان داریم، زود به زود هم ظهور میکنند
پیش از آنکه اولی خسته شود، دومی وارد عرصه میشود، کمتر به سوگ مینشینیم و بیشتر در طلب شادی
هستیم. این علائم جملگی این حقیقت را بر همگان گوشزد میکنند که این راهبرد قرینِ موفقیت است

کلام پایانی

در این نوشتارِ کوتاه، به اجمال، به تبیین علل توسعهنیافتگی از منظر صاحبنظران مختلف پرداخته شد و ریشه
واحد آنها این گونه بیان شد که جملگی عوامل موثر بر توسعهنیافتگی، در قالب ساختارهای نامساعد، بستر و
زمینهای را ایجاد کردهاند که استعدادهای بالقوه در کشور به فعلیت نرسند. در ادامه راهبردهایی که تاکنون در
طی ادوار مختلف برای توسعه پیشنهاد و مبنای عمل قرار گرفت، معرفی شد و گفته شد اگر راههای پیموده شده،
ما را به مقصد نرساندهاند، باید مسیری نو در پیش گیریم، اگر بازیگران پیشین و برایند کنشگری آنان، ما را به
توسعه رهنمون نساخته است، پس لاجرم باید بازیگری نو وارد زمین بازی توسعه ایران شو



دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.